جهت بهره مندی از شبکه ارتباطی منتورینگ مرکز نوآوری همیار دانش بنیان و اخذ مشاوره، به صفحه منتورهاب مراجعه نمایید.

یادداشت ها

در روزهای اول استارت‌آپم، وقتی کسی به آن اشاره می‌کرد و می‌گفت «پروژه»، کمی ناراحت می‌شدم. وقتی می‌پرسیدند: «پروژه‌ات چطور پیش می‌رود؟» حس می‌کردم که آنها ما را جدی نمی‌گیرند، درحالی که همه‌چیز برای ما بسیار جدی بود. یادم هست که فکر می‌کردم بعد از اعلام سرمایه‌گذاری ۵ میلیون دلاری Series A، دیگر این اتفاق نمی‌افتد؛ اما اینطور نشد. همیشه تصور می‌کردم وقتی مردم شروع کنند به ما به‌عنوان یک «شرکت» اشاره کردن، آن موقع است که فهمیده‌ایم موفق شده‌ایم.

اما حالا دقیقاً برعکس فکر می‌کنم. هرچه بیشتر بتوانید (و دیگران هم بتوانند) به جای «شرکت»، شما را یک «پروژه» بدانند، وضعیت بسیار بهتر است.

شرکت‌ها جدی به نظر می‌رسند. وقتی شروع می‌کنی به خودت به‌عنوان یک شرکت فکر کردن، کم‌کم مثل یک شرکت رفتار می‌کنی. بیشتر نگران کارهای ظاهری مثل وکلا، کنفرانس‌ها و مسائل مالی می‌شوی و کمتر روی ساختن محصول تمرکز می‌کنی، چون فکر می‌کنی این‌ها کارهایی است که مدیران شرکت‌ها باید انجام دهند. و این دقیقاً همان چیزی است که ایده‌های نوآورانه را نابود می‌کند.

پروژه‌ها انتظارات کمی دارند، و این عالی است. پروژه معمولاً یعنی آدم‌های کمتر و پول کمتر، درنتیجه هم انعطاف بیشتری داری و هم تمرکز. اما شرکت‌ها انتظارات بالایی دارند و هرچه سرمایه اولیه بیشتر و رسانه‌ها بیشتر روی شما متمرکز شوند، وضعیت بدتر می‌شود.

بدتر از همه این‌که دیگر روی ایده‌های کمی دیوانه‌وار کار نمی‌کنی—این یک شرکت است، نه یک سرگرمی، و باید کاری کنی که به نظر ایده‌ای خوب و محترم بیاید. برای اکثر مردم، محدودیتی وجود دارد روی چیزی که حاضرند در یک «شرکت» روی آن کار کنند، اما اگر همان چیز یک «پروژه» باشد، این محدودیت از بین می‌رود. وقتی چیزی فقط یک پروژه است، ریسک این‌که احمق به نظر برسی تقریباً صفر است، و اگر شکست بخوری هم کسی اهمیت نمی‌دهد. درنتیجه احتمال این‌که روی چیزی واقعاً خوب کار کنی خیلی بیشتر است، نه چیزهای تقلیدی که فقط به‌ظاهر منطقی می‌رسند.

وقتی روی یک پروژه کار می‌کنی، می‌توانی ماه‌ها یا سال‌ها ایده‌ها را آزمایش کنی. اما وقتی یک شرکت داری، زمان در حال گذر است و مردم انتظار نتیجه دارند. البته اینجا خطر پروژه‌ها هم مشخص می‌شود: خیلی‌ها از پروژه بهانه می‌سازند تا سخت کار نکنند. اگر انضباط شخصی نداشته باشی که بدون فشار بیرونی تلاش کنی، پروژه می‌تواند بهانه‌ای برای تنبلی باشد.

بهترین شرکت‌ها از ایده‌هایی شروع می‌شوند که در ابتدا چندان جالب به نظر نمی‌رسیدند. آنها در ابتدا پروژه بودند، و گاهی حتی آنقدر کم‌اهمیت به نظر می‌رسیدند که اگر مؤسسان مجبور بودند آنها را به‌عنوان یک شرکت توجیه کنند، هرگز رویشان کار نمی‌کردند. گوگل و یاهو در ابتدا پروژه‌های دانشجویی بودند. فیسبوک پروژه‌ای بود که زاکربرگ در سال دوم دانشگاه ساخت. توییتر یک پروژه جانبی بود که یک مهندس در شرکتی با هدفی کاملاً متفاوت شروع کرد. اِیربی‌ان‌بی هم یک پروژه جانبی برای پرداخت اجاره‌خانه بود. همه آنها بعدها به شرکت تبدیل شدند.

همه این‌ها ایده‌هایی بودند که در ابتدا بد به نظر می‌رسیدند، اما درنهایت عالی از آب درآمدند و این فرمول جادویی موفقیت‌های بزرگ است. اما اگر عجله می‌کردند و خود را یک «شرکت» می‌نامیدند، ممکن بود هرگز به نتیجه نرسند. فشار ناشی از انتظارات بیرونی (و درونی) همیشه وجود دارد و به‌صورت نامحسوس ایده‌های جادویی را از بین می‌برد. شرکت‌های بزرگ، اغلب از پروژه‌های کوچک شروع می‌شوند!

 

منبع: بلاگ سم آلتمن

مترجم: حامد ارثی

۱۴۰۴-۰۴-۲۱

درروزگارما ، میدان جنگ فقط عرصه موشک و پهپاد و عملیات نیست. هرچند دراین ایام خاک میهن ،آسمان کشور، سرداران شهید ،دانشمندان گرانقدر و جان برکفان نیروهای مسلح ما هدف دشمن قرارگرفته اند، اما امروز «ذهن‌ها» و «باورها» نیز به میدان نبرد تبدیل شده‌اند. در این میان، مهم نیست چه اتفاقی می‌افتد؛ مهم این است که مردم چه چیزی را باور می‌کنند. به همین دلیل، جنگ‌ها را دیگر فقط ارتش‌ها نمی‌برند؛ این رسانه‌ها، روایت‌گران، شبکه‌های اجتماعی و افکار عمومی‌اند که نتیجه را رقم می‌زنند.

جنگ روایت‌ها: حقیقت یا تصویر حقیقت؟

در جریان حمله وجنگ ۱۲ روزه اسرائیل علیه ایران ، آنچه به‌موازات هر حمله نظامی در جریان بود، نبردی پنهان اما سرنوشت‌ساز بر سر روایت‌ها هم هست. چه کسی آغازگر بود؟ چه کسی دفاع کرد؟ چه کسی خسارت دید و چه کسی پیروز شد؟ پاسخ به این پرسش‌ها نه از رادارهای نظامی، که از اتاق‌های خبر، پست‌های اینستاگرامی، هشتگ‌های توییتر و ویدیوهای ۳۰ ثانیه‌ای مشخص می‌شود.

روایت را بساز، تا تحریف نشوی

اگر ملتی بخواهد بازنده جنگ روایت‌ها نباشد، باید مالک روایت خود باشد. نباید منتظر بماند تا دیگران برایش داستان بنویسند و بعد به دنبال تکذیب و توجیه بدود. روایت‌ها باید زود، دقیق، انسانی و چندوجهی ارائه شوند. نه فقط به زبان فارسی، بلکه با زبانی که جهان آن را بفهمد: زبان رسانه، تصویر، آمار، و احساس.

رسانه قوی، سرمایه امنیت ملی است

رسانه‌ای که در لحظه بحران فقط به تکرار بیانیه‌های رسمی و نادیده گرفتن دیدگاه‌های متفاوت بسنده کند، به‌جای تقویت انسجام ملی، اعتماد عمومی را سست می‌کند. مردم می‌خواهند بدانند چرا این تهاجم اغاز شد و چگونه گذشت، واستعداد پدافندی و افندی ما پس از این حملات ناجوانمردانه چگونه است،تاب اوری ما تا کجاست و سوالاتی از این دست . اگرپاسخ سوالات خود را از رسانه‌های رسمی نشنوند، آن را از منابع غیررسمی می‌گیرند و اینجاست که فاجعه روایت‌سازی دیگران آغاز می‌شود.
باید شجاعانه و حرفه‌ای روایت کرد
اعتماد، مهم‌ترین سرمایه در جنگ روایت‌هاست. اگر همیشه یک‌طرفه روایت کنیم یا هرگز اشتباهات خود را نپذیریم، مردم حتی واقعیت‌های درست را هم باور نمی‌کنند.روایتگری مؤثر، ترکیبی از صداقت و مهارت است. هیچ اشکالی ندارد که رسانه بگوید حمله‌ای آسیب‌زا بوده یا جان‌هایی را گرفته است. برعکس، پذیرش واقعیت با لحنی انسانی و حرفه‌ای، اعتبار و اعتماد می‌آورد. باید از روایت‌های خشک و کلیشه‌ای عبور کرد. یک ویدئو کوتاه از مادری که خانه‌ یا عزیزش را ازدست‌داده، گاهی بیشتر از ده‌ها صفحه تحلیل، تأثیرگذار است اگر صادقانه و واقعی باشد.
درک کنیم مردم مخاطب منفعل نیستند
افکار عمومی پیچیده و باهوش است؛ فقط مصرف‌کننده خبر نیست، بلکه تولیدکننده، تحلیل‌گر و پخش‌کننده آن هم هست.باید با مردم گفتگو کرد، نه فقط آن‌ها را «اقناع» کرد دیگر دوره‌ای که رسانه تنها مخابره کننده بود، گذشته است. امروز، مردم تولیدکننده روایت‌اند؛ موبایل‌شان رسانه است، حسشان تحلیل‌گر است، و رأی‌شان تعیین‌کننده.
حضور هوشمندانه در شبکه‌های اجتماعی
روایت‌ها در توییتر، تلگرام، اینستاگرام، تیک‌تاک و حتی ردیت ساخته می‌شوند، نه فقط در اخبار رسمی.نیاز به روایتگران بومی داریم: روزنامه‌نگار مستقل، اینفلوئنسر مسئول، تحلیل‌گر رسانه‌ای که مردم باورشان کنند. والبته باید به زبانهای مختلف ترجمه و ارسال شود هشتگ‌ها، ویدیوهای کوتاه، تحلیل‌های گرافیکی باید به‌موقع و مؤثر استفاده شودو در پایان…اگر در میدان نبرد بتوان شکست را با جان و خاک جبران کرد، در میدان روایت، بازنده بودن می‌تواند به معنای تحقیر، انزوا، سوءتفاهم جهانی و بی‌اعتمادی داخلی باشد. پس پیش از هر واکنش نظامی، دیپلماتیک یا اقتصادی، باید از خود بپرسیم:آیا روایت خود را ساخته‌ایم؟ آیا ذهن مردم را آماده کرده‌ایم؟ آیا در جنگ تصویرها، تنها مانده‌ایم؟در عصر جنگ روایت‌ها، پیروز کسی‌ست که باور عمومی را با خود همراه می‌کند نه فقط با قدرت، بلکه با صداقت و روایت انسانی

پرویز کرمی

مدیرعامل مرکز نوآوری همیار دانش بنیان

۱۴۰۴-۰۴-۱۰

در دهه های اخیر ، ایران گام‌های بلندی در حوزه علم و فناوری برداشته است؛ از فتح قله‌های فناوری نانو و سلول‌های بنیادی تا ساخت ماهواره‌های بومی، داروهای نوترکیب، غنی سازی اورانیوم تا چرخه کامل سوخت هسته ای ،پهپادهای پیشرفته و توسعه استارتاپ‌های دانش‌بنیان. و کسب رتبه ۱۵ تا ۱۷ در تولید علم دنیا این‌ها تنها بخشی از دستاوردهایی هستند که بسیاری از کشورهای منطقه حتی در آرزوی آن مانده‌اند.

اما پرسش اساسی اینجاست:

چرا این پیشرفت‌ها در ذهن جامعه، تصویر روشنی ندارند؟ چرا روایت علمی وفناوری ایران، نه در دل رسانه‌ها و نه در ذهن مردم، به یک داستان باورپذیر و الهام‌بخش تبدیل نشده است؟ چالش‌ها کجاست؟

زبان سخت، روایت خاموش

بیان و معرفی پیشرفت‌های علمی وفناوری اغلب در قالب مقالات تخصصی، گزارش‌های فنی یا آمارهای خشک منتشر می‌شوند؛ و فاقد «داستان انسانی» وبیان جذاب ویا هنری که عموم مردم را درگیر کند هستند .

فاصله دانشگاه با جامعه

استادان و پژوهشگران، هرچند محور اصلی تولید علم‌اند، اما بواسطه رسانه گریزی ویا اشراف رسانه ای کمتر توانسته‌اند نقش فعال در رسانه‌ها یا ارتباط با افکار عمومی ایفا کنند. هرچند دراین میان نقش تخریبی رسانه های زرد و شبه علم ها واخبار منفی را نباید از نظر دور داشت

رسانه‌های غیرعلمی، صدا و سیمای سنتی

نه رسانه‌های دیجیتال ، شبکه های اجتماعی و مطبوعات به‌درستی وارد میدان روایت‌گری موثر علم وفناوری شده‌اند، نه صدا و سیما روایتی فراگیر، مستمر و جذاب از موفقیت‌های علمی وفناوری ارائه داده است. ولذاست که می بینیم که عمده این مهم هم بیشتر بر دوش رهبر انقلاب افتاده است

بی‌اعتمادی و فضای ذهنی منفی

افکار عمومی که زیر فشار تزریق ناامیدی‌ها و کمبود ها چالش‌های روزمره است، به‌سختی با روایت‌های مثبت و پیشرفت‌ها ارتباط برقرار می‌کند؛ به‌ویژه وقتی این روایت‌ها سیاست زده یا بزرگ‌نمایی شده به نظر برسند.واین درحالی است که جامعه بیش از هر زمانی نیازمند تزریق امید و اینگونه اخبار هست.

فقدان سیاست‌گذاری مشخص رسانه‌ای در حوزه علم و فناوری

در بسیاری از کشورها نهادهای دولتی و غیرانتفاعی مسئول «ترویج علم» هستند، اما در ایران سیاست‌گذاری یکپارچه و هدفمند برای ترویجگری علم وفناوری به‌ندرت وجود دارد.

فعالیت‌ها گسسته و پراکنده است؛ بین وزارت علوم، معاونت علمی، صداوسیما، بخش خصوصی و رسانه‌ها همکاری نظام‌مند و مستمر نیست.

 

چه باید کرد، راه‌کار چیست؟

در طی مدت مسئولیتم در معاونت علمی و فناوری و بنیاد ملی نخبگان در ستاد فرهنگسازی اقتصاد دانش بنیان اقداماتی انجام شد که باید روزامد، تقویت واستمرار یابد.

تربیت نسل «رسانه‌دانِ علم و فناوری»

باید مستندسازان و روزنامه‌نگارانی تربیت و تقویت شوند که هم زبان علم را بفهمند و هم مهارت بهره گیری ابزارهای روایت‌گری نوین را داشته باشند: از پادکست و ویدیو تا مستند کوتاه و روایت برای شبکه های اجتماعی .(ای کاش میشد برای اکثر خبرنگاران علم وفناوری کتاب هایی مانند روایتگری موثر کندال هاون درقالب بوت کمپ تدریس شود)

بازآفرینی نقش صدا و سیما

نیت انجام و تولید برنامه های حوزه علم وفناوری در صداسیما بوده و هست اما در کمیت و کیفیت تولید و استمرار پخش و نواوری ، نقصان بسیار داریم و البته ادم مطلع و کاربلد هم در این حوزه کم داریم ، برنامه‌هایی مانند «بربنیان دانش » “نسیم دانش» “ایران ساخت ” “چرخ “و….تجربه‌های موفقی بودند و مربوط به سالها قبل ، حالا اما نیازمند روزامدی ، استمرار، تنوع فرمی و بهره‌گیری از نواوری و چهره‌های علمی جذاب هستیم .

مشارکت فعال اساتید مبرز و دانشجویان خلاق

اساتید می‌توانند روایت‌گر علمی شوند و دانشجویان نیروی پیشران ترویج دانش وفناوری در فضای مجازی و رسانه‌ای. نشریات دانشجویی، کانال‌های علمی وترویجی و تولید محتوای دیجیتال در بیان پیشرفت ها باید تقویت شوند.

داستان‌محوری و برندینگ علمی

هر دانشمند، هر شرکت دانش بنیان و هر استارتاپ موفق، هر اختراع ملی یک «داستان» است. این داستان‌ها باید از قالب خبر خشک بیرون آمده و در دل مستندها،سریال ها ،انیمیشن‌ها، مسابقات علمی و گفت‌وگوهای جذاب روایت شوند. اگر قرار است علم، فناوری و نوآوری به فرهنگ عمومی جامعه تبدیل شود، باید از آزمایشگاه تا اتاق نشیمن واز دانشگاه تا مزرعه و کارگاه امتداد پیدا کند. امروز، پیشرفت کافی نیست؛ روایت پیشرفت است که جای خالی‌اش احساس می‌شود. مردم اگر بدانند، باور می‌کنند. اگر باور کنند، حمایت می‌کنند. و اگر حمایت کنند، ایران می‌تواند نه‌تنها پیشرفت کند، که «پیشرفت را معنا کند».

 

پرویزکرمی

مدیرعامل مرکز نوآوری همیار دانش بنیان

۱۴۰۴-۰۳-۱۷

پر بازدید‌ترین‌ها

نخستین عروسک با دیابت نوع 1 توسط باربی

معرفی نخستین عروسک با دیابت نوع ۱ توسط باربی

۱۴۰۴-۰۴-۲۲

پیشرفت بزرگ در درمان باکتری‌های مقاوم با کمک هوش مصنوعی

پیشرفت بزرگ در درمان باکتری‌های مقاوم با کمک هوش مصنوعی

۱۴۰۴-۰۴-۲۲

دستورالعمل صادرات دارو

صدور دستورالعمل جدید برای تسهیل صادرات دارو

۱۴۰۴-۰۴-۲۵

ادغام واترز کورپ و BD

یک ادغام بزرگ و مهم در حوزه تجهیزات و محصولات آزمایشگاهی و تشخیصی

۱۴۰۴-۰۴-۲۵

واکسن mRNA جدید سیستم ایمنی بدن را برای نابودسازی همه سرطان‌ها آموزش می‌دهد

واکسن mRNA جدید سیستم ایمنی بدن را برای نابودسازی همه سرطان‌ها آموزش می‌دهد

۱۴۰۴-۰۴-۲۹