۱. «خلاف جریانترین کار، مخالفت با جماعت نیست، بلکه مستقل فکر کردن است… قدرتمندترین الگویی که من مشاهده کردهام این است که افراد موفق در جاهای غیرمنتظره ارزش پیدا میکنند و این کار را با تفکر درباره کسبوکار بر اساس اصول اولیه، و نه فرمولهای آماده، انجام میدهند.» پیتر تیل
۲. «چه چیزی مانع شما میشود که به اهداف دهسالهتان ظرف شش ماه دست پیدا کنید؟» پیتر تیل
۳. «فرهنگ سازمانی چیزی جدا از خود شرکت نیست: هیچ شرکتی فرهنگ ندارد؛ بلکه هر شرکتی خود یک فرهنگ است. استارتاپ تیمی از افراد است که یک مأموریت دارند، و فرهنگ خوب، همان چیزی است که این تیم از درون به نظر میرسد.» پیتر تیل
۴. «هر کسی که داشتن بخشی از شرکت شما را به دریافت پول نقد ترجیح دهد، اولویت خود را برای بلندمدت و تعهدش به افزایش ارزش شرکت شما در آینده را آشکار میکند. سهام نمیتواند انگیزههای بینقصی ایجاد کند، اما بهترین راه برای یک بنیانگذار است تا همه افراد شرکت را تا حد زیادی همسو نگه دارد.» پیتر تیل
۵. «انتخاب درست توالی بازارها دستکم گرفته میشود و گسترش تدریجی نیازمند انضباط است. موفقترین شرکتها این پیشرفت اساسی را یعنی ابتدا تسلط بر یک حوزه خاص و سپس گسترش به بازارهای مجاور بخشی از روایت بنیانگذاری خود قرار میدهند.» پیتر تیل
۶. «شما احتمالاً نمیتوانید از نظر حقوق و مزایا، گوگل سال ۲۰۱۴ باشید، اما اگر پاسخهای خوبی درباره مأموریت و تیم خود داشته باشید، میتوانید مانند گوگل سال ۱۹۹۹ باشید.» پیتر تیل
۷. «فناوری جدید معمولاً از دل کسبوکارهای جدید بیرون میآید یعنی استارتاپها. از پدران بنیانگذار آمریکا در سیاست گرفته تا انجمن سلطنتی در علم و «هشت خائن» شرکت Fairchild Semiconductor در کسبوکار، این گروههای کوچکی از افراد که با حس مأموریت به هم پیوستهاند، دنیا را به جای بهتری تبدیل کردهاند.» پیتر تیل
۸. «اگر چیز جدیدی اختراع کردهاید اما راه مؤثری برای فروش آن ابداع نکردهاید، شما یک کسبوکار بد دارید مهم نیست محصولتان چقدر خوب باشد.» پیتر تیل
۹. «چرا باید با گروهی از آدمها کار کنید که حتی همدیگر را دوست ندارند؟ بسیاری فکر میکنند این فداکاری برای پول درآوردن ضروری است. اما داشتن نگاهی صرفاً حرفهای به محیط کار، که در آن افراد به صورت قراردادی و موقت میآیند و میروند، بدتر از یک رابطه سرد است: حتی منطقی هم نیست.
از آنجایی که زمان باارزشترین دارایی شماست، عجیب است که آن را با افرادی بگذرانید که هیچ آینده بلندمدتی را با هم تصور نمیکنند. اگر نتوانید روابط پایدار را جزو دستاوردهای زمان خود در محیط کار به حساب آورید، زمان خود را خوب سرمایهگذاری نکردهاید، حتی از منظر کاملاً مالی.» پیتر تیل
۱۰. «به عنوان یک بنیانگذار، اولین وظیفه شما این است که کارهای اساسی اولیه را درست انجام دهید، زیرا نمیتوانید یک شرکت بزرگ را بر پایهای ناقص بنا کنید.» پیتر تیل
۱۱. «همیشه یک زنگ خطر است وقتی کارآفرینان از به دست آوردن ۱٪ از یک بازار ۱۰۰ میلیارد دلاری صحبت میکنند. در عمل، یک بازار بزرگ یا نقطه شروع خوبی ندارد یا در معرض رقابت شدید قرار میگیرد، بنابراین رسیدن به آن ۱٪ بسیار دشوار است.» پیتر تیل
۱۲. «افرادی که «قانون توان» را درک میکنند، در هنگام تأسیس یک کسبوکار جدید بیش از دیگران تردید خواهند کرد: آنها میدانند که با پیوستن به بهترین شرکت در زمانی که به سرعت در حال رشد است، چقدر میتوانند موفق شوند.
قانون توان به این معناست که تفاوت بین شرکتها، تفاوت بین نقشها در داخل شرکتها را ناچیز جلوه میدهد. شما میتوانید ۱۰۰٪ سهام را در اختیار داشته باشید اگر کسبوکار خودتان را کاملاً تأمین مالی کنید، اما اگر شکست بخورد، شما مالک ۱۰۰٪ از هیچ خواهید بود. در مقابل، داشتن تنها ۰.۰۱٪ از گوگل، ارزشی باورنکردنی دارد.» پیتر تیل
۱۳. «انسانها با تواناییشان در انجام معجزه از دیگر گونهها متمایز میشوند. ما این معجزهها را فناوری مینامیم. فناوری معجزهآساست زیرا به ما اجازه میدهد با منابع کمتر، کارهای بیشتری انجام دهیم و قابلیتهای بنیادین خود را به سطحی بالاتر ارتقا دهیم. حیوانات دیگر به طور غریزی چیزهایی مانند سد یا کندو میسازند، اما تنها ما هستیم که میتوانیم چیزهای جدید و راههای بهتری برای ساختن آنها ابداع کنیم. انسانها با انتخاب از میان گزینههای از پیش تعیینشده یک کاتالوگ کیهانی تصمیم نمیگیرند چه کنند؛ بلکه با خلق فناوریهای جدید، نقشه جهان را از نو مینویسند.» پیتر تیل
۱۴. «یک کسبوکار مأموریتمحور، کسبوکاری است که شما روی مشکلی کار میکنید که اگر شما روی آن کار نکنید، هیچکس دیگری در دنیا این کار را نخواهد کرد. این موضوع معمولاً حس بسیار عمیقی از هدفمندی به کارها میبخشد.» پیتر تیل
۱۵. «یک شرکت برای اینکه ارزشمند باشد باید رشد کند و پایدار بماند، اما بسیاری از کارآفرینان تنها بر رشد کوتاهمدت تمرکز میکنند. آنها یک بهانه دارند: اندازهگیری رشد آسان است، اما پایداری نه. کسانی که تسلیم این جنون اندازهگیری میشوند، به آمار کاربران فعال هفتگی، اهداف درآمد ماهانه و گزارشهای سود فصلی وسواس پیدا میکنند. با این حال، شما میتوانید به این اعداد برسید و همچنان مشکلات عمیقتر و سختتری را که پایداری کسبوکارتان را تهدید میکنند، نادیده بگیرید.» پیتر تیل
۱۶. «مهمترین نقطه قوت یک شرکت جدید، تفکر نو است: حتی مهمتر از چابکی، اندازه کوچک فضا را برای فکر کردن فراهم میکند.» پیتر تیل
۱۷. «انجام کاری متفاوت همان چیزی است که واقعاً برای جامعه خوب است و همچنین همان چیزی است که به یک کسبوکار اجازه میدهد با انحصاری کردن یک بازار جدید، سودآوری کند. بهترین پروژهها احتمالاً نادیده گرفته میشوند، نه اینکه توسط جمعیت جار زده شوند؛ بهترین مسائلی که میتوان روی آنها کار کرد، اغلب مسائلی هستند که هیچکس دیگری حتی تلاش نمیکند آنها را حل کند.» پیتر تیل
۱۸. «حتی در سیلیکونولی که مهندسیمحور است، کلمات باب روز شما را به ساختن یک «استارتاپ ناب» فرا میخوانند که بتواند با محیطی دائماً در حال تغییر «سازگار» شود و «تکامل» یابد. به کارآفرینان آینده گفته میشود که هیچ چیز را نمیتوان از قبل دانست: ما باید به آنچه مشتریان میگویند میخواهند گوش دهیم، چیزی بیشتر از یک «کمینه محصول پذیرفتنی» نسازیم و با تکرار و بهبود تدریجی راه خود را به سوی موفقیت باز کنیم. اما ناب بودن یک متدولوژی است، نه یک هدف.
ایجاد تغییرات کوچک در چیزهایی که از قبل وجود دارند ممکن است شما را به یک قله محلی برساند، اما به شما در یافتن قله جهانی کمکی نخواهد کرد. شما میتوانید بهترین نسخه از اپلیکیشنی را بسازید که به مردم اجازه میدهد از آیفون خود دستمال توالت سفارش دهند. اما بهبود تدریجی بدون یک برنامه جسورانه، شما را «از صفر به یک» نخواهد رساند. یک شرکت، عجیبترین مکان برای یک خوشبین بیبرنامه است: چرا باید انتظار داشته باشید که کسبوکارتان بدون طرحی برای موفقیت، موفق شود؟ داروینیسم شاید در زمینههای دیگر نظریه خوبی باشد، اما در استارتاپها، «طراحی هوشمند» بهترین کارایی را دارد.» پیتر تیل
۱۹. «وقتی یک استارتاپ شکست میخورد، ما اغلب تصور میکنیم که تسلیم رقبای درنده در یک اکوسیستم رقابتی شده است. اما هر شرکتی خود نیز یک اکوسیستم است و درگیریهای داخلی آن را در برابر تهدیدات خارجی آسیبپذیر میکند. درگیری داخلی مانند یک بیماری خودایمنی است: علت فنی مرگ ممکن است ذاتالریه باشد، اما علت واقعی از دیدهها پنهان میماند.» پیتر تیل
۲۰. «بیشتر کسبوکارها هیچ کانال توزیعی را به کار نمیاندازند: فروش ضعیف، و نه محصول بد، شایعترین علت شکست است. اگر بتوانید فقط یک کانال توزیع را به کار بیندازید، یک کسبوکار عالی دارید. اگر برای چندین کانال تلاش کنید اما در هیچکدام موفق نشوید، کارتان تمام است.» پیتر تیل
۲۱. «استعارههای جنگی به زبان روزمره کسبوکار ما نفوذ کردهاند: ما از «شکارچیان استعداد» برای ساختن یک «نیروی فروش» استفاده میکنیم تا بتوانیم یک «بازار انحصاری» را به دست آوریم و «بترکانیم». اما در واقعیت این رقابت است که شبیه جنگ است، نه کسبوکار: رقابت ظاهراً ضروری و شجاعانه است، اما در نهایت ویرانگر است.» پیتر تیل
۲۲. «اگر چیزی باشد، ما باید نسبت به بنیانگذارانی که عجیب یا افراطی به نظر میرسند، مدارای بیشتری به خرج دهیم؛ ما به افراد غیرمعمول نیاز داریم تا شرکتها را فراتر از بهبودهای جزئی و تدریجی هدایت کنند.» پیتر تیل
۲۳. «بازگشت جابز به اپل ۱۲ سال بعد نشان میدهد که چگونه مهمترین وظیفه در کسبوکار یعنی خلق ارزش جدید را نمیتوان به یک فرمول تقلیل داد و توسط افراد حرفهای اجرا کرد.» پیتر تیل
۲۴. «اگر شما یک رئیس جامعهستیز بودید که فقط میخواستید بدون هیچ دلیلی بین کارمندانتان درگیری ایجاد کنید، فرمول ایجاد درگیری این است که به دو نفر بگویید دقیقاً یک کار را انجام دهند.» پیتر تیل
۲۵. «احتمالاً در مورد تمام روندهای فناوری اغراق میشود. وقتی چیزی دارید که میتوان آن را به یک کلمه باب روز تقلیل داد، به این معنی است که افراد زیادی در حال انجام آن هستند و به نوعی در آن زمینه تمایز کافی ندارند.» پیتر تیل
۲۶. «اینکه بگویید میخواهید کارآفرین شوید، مانند این است که بگویید میخواهید ثروتمند یا مشهور شوید. این به عنوان یک هدف مستقیم خوب نیست. اگر این تنها هدف شما باشد، بعید است واقعاً موفق شوید.» پیتر تیل
۲۷. ««نوآوری برهمزننده» (Disruption) یکی از وحشتناکترین و پراستفادهترین کلمات باب روز است. فکر نمیکنم هدف شما در راهاندازی یک شرکت باید برهم زدن یا نابود کردن یک شرکت بزرگ باشد. هدف شما باید ایجاد یک شرکت موفق باشد.» پیتر تیل
۲۸. «انحصار، شرط موفقیت هر کسبوکاری است. تولستوی کتاب آنا کارنینا را با این جمله آغاز میکند: «همه خانوادههای خوشبخت شبیه یکدیگرند؛ اما هر خانواده بدبخت، به شیوه خود بدبخت است.» کسبوکار برعکس است. همه شرکتهای موفق متفاوتند: هر کدام با حل یک مشکل منحصربهفرد، به انحصار دست پیدا میکنند. همه شرکتهای شکستخورده شبیه هم هستند: آنها در فرار از رقابت ناکام ماندند.» پیتر تیل
۲۹. «از رنسانس و روشنگری تا اواسط قرن بیستم، شانس چیزی بود که باید بر آن مسلط، چیره و کنترل میشد؛ همه موافق بودند که شما باید کاری را که میتوانید انجام دهید، نه اینکه بر آنچه نمیتوانید تمرکز کنید. رالف والدو امرسون این نگرش را چنین بیان کرد: «مردان سطحی به شانس و شرایط معتقدند… مردان قوی به علت و معلول باور دارند.»
در سال ۱۹۱۲، پس از آنکه روئال آموندسن اولین کاشفی شد که به قطب جنوب رسید، نوشت: «پیروزی در انتظار کسی است که همه چیز را مرتب کرده باشد مردم به آن شانس میگویند.» هیچکس وانمود نمیکرد که بدشانسی وجود ندارد، اما نسلهای پیشین به ساختن شانس خود با سختکوشی اعتقاد داشتند.» پیتر تیل
۳۰. «یک استارتاپ بزرگترین تلاشی است که میتوانید بر آن تسلط قطعی داشته باشید. شما نه تنها بر زندگی خود، بلکه بر بخش کوچک و مهمی از جهان میتوانید کنترل داشته باشید. این کار با رد کردن استبداد ناعادلانه شانس آغاز میشود. شما یک بلیت بختآزمایی نیستید.» پیتر تیل
۳۱. «بهترین کارآفرینان این را میدانند: هر کسبوکار بزرگی حول یک راز ساخته شده که از دید دیگران پنهان است. یک شرکت بزرگ، توطئهای برای تغییر جهان است؛ وقتی راز خود را با کسی در میان میگذارید، آن شخص به یک همقطار در این توطئه تبدیل میشود.» پیتر تیل
۳۲. «بهترین استارتاپها را میتوان نوعی فرقه با افراطگرایی کمتر در نظر گرفت. بزرگترین تفاوت این است که فرقهها معمولاً در مورد یک موضوع مهم، به شکلی متعصبانه در اشتباه هستند. در حالی که افراد در یک استارتاپ موفق، به شکلی متعصبانه در مورد چیزی حق دارند که دیگران از آن غافل بودهاند.» پیتر تیل
۳۳. «بهترین کاری که به عنوان مدیر در پیپال انجام دادم این بود که هر فرد در شرکت را مسئول انجام تنها یک کار کردم. کارِ هر کارمند منحصربهفرد بود و همه میدانستند که من او را فقط بر اساس همان یک کار ارزیابی خواهم کرد. من این کار را فقط برای سادهسازی مدیریت افراد شروع کرده بودم. اما بعد متوجه یک نتیجه عمیقتر شدم: تعریف دقیق نقشها، درگیریها را کاهش داد. بیشتر دعواها در یک شرکت زمانی اتفاق میافتد که همکاران برای مسئولیتهای یکسان رقابت میکنند. استارتاپها با ریسک بالایی از این جهت مواجهاند زیرا نقشهای شغلی در مراحل اولیه سیال هستند. حذف رقابت، ایجاد روابط بلندمدتی را که فراتر از حرفهایگری صرف است، برای همه آسانتر میکند. مهمتر از آن، صلح داخلی همان چیزی است که به یک استارتاپ اجازه بقا میدهد.» پیتر تیل
۳۴. «توزیع، از قانون توانِ خاص خود پیروی میکند. این برای اکثر کارآفرینان غیرمنتظره است، زیرا آنها تصور میکنند هر چه بیشتر، بهتر. اما رویکرد «همه چیز با هم» استخدام چند فروشنده، درج چند آگهی در مجله و تلاش برای افزودن نوعی قابلیت ویروسی به محصول به عنوان فکر ثانویه، کار نمیکند. بیشتر کسبوکارها هیچ کانال توزیعی را به کار نمیاندازند: فروش ضعیف، و نه محصول بد، شایعترین علت شکست است. اگر بتوانید فقط یک کانال توزیع را به کار بیندازید، یک کسبوکار عالی دارید. اگر برای چندین کانال تلاش کنید اما در هیچکدام موفق نشوید، کارتان تمام است.» پیتر تیل
۳۵. «کامپیوترها مکمل انسانها هستند، نه جایگزین آنها. باارزشترین کسبوکارهای دهههای آینده توسط کارآفرینانی ساخته خواهند شد که به دنبال توانمندسازی مردم هستند، نه اینکه سعی در منسوخ کردن آنها داشته باشند.» پیتر تیل
۳۶. «هر انحصاری منحصربهفرد است، اما معمولاً ترکیبی از ویژگیهای زیر را دارند: فناوری انحصاری، اثرات شبکهای، صرفهجویی به مقیاس و برندسازی.» پیتر تیل
۳۷. «بیش از هر چیز دیگری، رقابت یک ایدئولوژی است (ایدئولوژی غالب) که در جامعه ما نفوذ کرده و تفکر ما را تحریف میکند. ما رقابت را موعظه میکنیم، ضرورت آن را درونی میسازیم و دستوراتش را اجرا میکنیم؛ و در نتیجه، خود را در آن به دام میاندازیم حتی با اینکه هر چه بیشتر رقابت میکنیم، کمتر به دست میآوریم.» پیتر تیل
۳۸. «خورههای کامپیوتر (Nerds) شاید آرزو کنند که توزیع نادیده گرفته شود و فروشندگان به سیاره دیگری تبعید شوند. همه ما میخواهیم باور کنیم که خودمان تصمیم میگیریم و فروش روی ما تأثیری ندارد. اما این درست نیست. همه محصولی برای فروش دارند؛ فرقی نمیکند کارمند باشید، بنیانگذار یا سرمایهگذار. این حتی اگر شرکت شما فقط از شما و کامپیوترتان تشکیل شده باشد نیز صادق است. به اطرافتان نگاه کنید. اگر هیچ فروشندهای نمیبینید، شما خودتان فروشنده هستید.» پیتر تیل
۳۹. «اینکه از روز اول به دنبال یک بازار غولپیکر بروید، همیشه یک اشتباه بزرگ است. این معمولاً نشانه آن است که شما دستهبندیها را به درستی تعریف نکردهاید و رقابت بیش از حدی وجود خواهد داشت.» پیتر تیل
۴۰. «در ناکارآمدترین سازمانها، تظاهر به اینکه کاری در حال انجام است به استراتژی بهتری برای پیشرفت شغلی نسبت به انجام واقعی کار تبدیل میشود (اگر این توصیف شرکت شماست، باید همین الان استعفا دهید).» پیتر تیل
۴۱. «انحصار خلاق به معنای محصولات جدیدی است که به نفع همه باشد و سود پایداری برای خالق آن به همراه داشته باشد. رقابت به معنای نبود سود برای هیچکس، عدم تمایز معنادار و تقلایی برای بقا است.» پیتر تیل
۴۲. «یک فرد مصمم، به جای دنبال کردن یک میانمایگی چندوجهی و نامیدن آن به «همهفنحریف بودن»، بهترین کاری را که باید انجام دهد مشخص کرده و سپس آن را انجام میدهد.» پیتر تیل
۴۳. «در دنیایی با منابع کمیاب، جهانیسازی بدون فناوری جدید، ناپایدار است.» پیتر تیل
۴۴. «استخدام مشاور جواب نمیدهد. کارمندان پارهوقت جواب نمیدهند. حتی باید از دورکاری اجتناب کرد، زیرا هر زمان که همکاران به صورت تماموقت، در یک مکان و هر روز با هم نباشند، ناهماهنگی میتواند به وجود آید. اگر در حال تصمیمگیری برای استخدام کسی هستید، این تصمیم یک تصمیم صفر و یکی است.» پیتر تیل
۴۵. «هر لحظه در کسبوکار فقط یک بار اتفاق میافتد. بیل گیتس بعدی یک سیستم عامل نخواهد ساخت. لری پیج یا سرگئی برین بعدی یک موتور جستجو نخواهند ساخت. و مارک زاکربرگ بعدی یک شبکه اجتماعی ایجاد نخواهد کرد. اگر از این افراد کپی میکنید، شما در حال یادگیری از آنها نیستید.» پیتر تیل
۴۶. «کسبوکارهای مبتنی بر اثرات شبکهای باید با بازارهای بسیار کوچکی شروع کنند. فیسبوک فقط با دانشجویان هاروارد شروع شد اولین محصول مارک زاکربرگ برای ثبتنام همه همکلاسیهایش طراحی شده بود، نه برای جذب همه مردم روی زمین. به همین دلیل است که کسبوکارهای شبکهای موفق به ندرت توسط افراد با مدرک MBA شروع میشوند: بازارهای اولیه آنقدر کوچک هستند که اغلب حتی به عنوان یک فرصت تجاری به نظر نمیرسند.» پیتر تیل
۴۷. «خوشبینی افراطی و بدبینی افراطی همیشه به شکست منجر میشوند، زیرا خوشبینی افراطی به شما میگوید نیازی به سختکوشی نیست و بدبینی افراطی به شما میگوید سختکوشی فایدهای ندارد. بنابراین هر دو در نقطه «سختکوش نبودن» به هم میرسند و در نهایت به یک پیشگویی خودمحققکننده تبدیل میشوند.» پیتر تیل
۴۸. «بازار هدف عالی برای یک استارتاپ، گروه کوچکی از افراد خاص است که در کنار هم متمرکز شدهاند و توسط رقبای کمی خدمترسانی میشوند یا هیچ رقیبی ندارند.» پیتر تیل
۴۹. «اگر هدف شما این است که هرگز در زندگی خود اشتباه نکنید، نباید به دنبال اسرار باشید. چشمانداز تنها اما بر حق بودن یعنی وقف زندگی خود به چیزی که هیچکس دیگری به آن باور ندارد به خودی خود دشوار است. چشمانداز تنها و در اشتباه بودن میتواند غیرقابل تحمل باشد.» پیتر تیل
۵۰. «استارتاپ بزرگترین گروهی از مردم است که میتوانید آنها را به طرحی برای ساختن آیندهای متفاوت متقاعد کنید.» پیتر تیل
منبع: استارتاپ لب