توصیهی مارک زاکربرگ به جوانان ۱۹ سالهای که می خواهند تأثیرگذار باشند.
مصاحبهکننده (سم آلتمن): خب شما ۱۹ سالتون بود که فیسبوک رو شروع کردید. امم، یه سؤالی که ما تو «وای کامبینیتر» (Y Combinator) زیاد میشنویم اینه: «من امروز ۱۹ سالمه و واقعاً میخوام هر کاری از دستم برمیاد انجام بدم تا دنیا رو جای بهتری کنم. باید چیکار کنم؟» پس شما به آدمایی که امروز ۱۹ سالشونه و می خوان مثل شما روی دنیا تأثیر بذارن، چه توصیهای میکنید؟
مارک زاکربرگ: میدونی، من همیشه فکر میکنم مهمترین کاری که کارآفرین ها باید انجام بدن اینه که چیزی رو انتخاب کنن که براشون مهمه و روش کار کنن، اما تا وقتی که اون ایده واقعاً جواب نداده، متعهد به تبدیل کردنش به یک شرکت نشن و فکر میکنم اگه به سرگذشت بهترین شرکت هایی که ساخته شدن نگاه کنید، واقعاً معتقدم که تعداد فوق العاده زیادی از اون ها به همین روش ساخته شدن؛ نه توسط آدم هایی که از همون اول تصمیم گرفته بودن که میخوان یه شرکت راه بندازن. چون در این صورت خیلی وقت ها توی یک «کمینه محلی» گیر میکنی… یعنی یک «بیشینه محلی».
مصاحبه کننده: کاملاً موافقم. و فقط برای اینکه این نکته روشن بشه، چقدر از شروع فیسبوک گذشته بود که رسماً به یک شرکت تبدیل شد؟
مارک زاکربرگ: امم… نمیدونم. فکر کنم… احتمالاً حدود شش ماه بعد از شروع کار، وقتی پیتر تیل سرمایهگذاری کرد، به یک شرکت رسمی ثبتشده در دلاوِر تبدیل شد.
وقتی اولین بار داشتیم با پیتر درباره جذب سرمایه صحبت میکردیم، من و داستین خیلی شفاف بهش گفتیم که قصد داریم برگردیم دانشگاه، درسته؟ یعنی… میدونی، من سال دوم دانشگاه بودم که فیسبوک رو شروع کردم.
ما تابستون رو که کلاسی نداشتیم، صرف کار روی اون کردیم و بعد، برنامه اعلامشدهمون این بود که پاییز برگردیم دانشگاه و به کار کردن روش ادامه بدیم؛ اما نه اینکه توی یه دفتر بشینیم و تمام وقت روش کار کنیم و پیتر هم یه جوری بود که «آره باشه، حتماً بر میگردید». حدس میزنم اون بهتر از خود ما میدونست.
مصاحبه کننده: یعنی فکر میکنی باورش این بود که شما واقعاً به دانشگاه برنمیگردید؟
مارک زاکربرگ: حتماً همینطور بوده.
مصاحبه کننده: یعنی باید از خودش بپرسی، ولی من این کار رو میکنم. ما تو همین مجموعه باهاش مصاحبه داریم. این سؤال رو ازش میپرسم.
مارک زاکربرگ: فکر کنم احتمالاً میگه که میدونست ما به دانشگاه برنمیگردیم یا باور داشت که میتونه ما رو منصرف کنه. اما نیازی به این کار پیدا نکرد. کاملاً مشخص بود که حجم کار داره خیلی سریع زیاد میشه. ولی ما درجا انصراف ندادیم. ما به هاروارد گفتیم که یک ترم مرخصی میگیریم، بعدش گفتیم یک ترم دیگه مرخصی میگیریم، و بعد یک سال مرخصی. بعد از اون بود که تقریباً تصمیم گرفتیم دیگه برنگردیم.